1.فامیل ما اینطوریه ک کسی ک میخواد
ازدواج میکنه در سکوت میره خواستگاری و کم کم که اطرافیان خبردار میشن هم ب صورت نسیه و خرد خرد شروع میکنن ب اطلاع رسانی و معما طرح میکنن تا خودمون بدونیم کی ازدواج کرده ( یک مدل از شیطنت های فامیلی )یکی از فامیل ها زنگ زده ب دختر خالم گفته یکی از نوه ها میخواد مزدوج بشه ک تو باهاش صمیمی هستی اینم زنگ زده ب من میگه چرا بی خبر ازدواج میکنی ؟ و تماس های بعدی هم همین منوال ادامه دارد متاسفانه تیرش خطا رفته بود و منکه از اصل ماجرا خبردار بودم گفتم ک کسی ک مزدوج میشه من نیستم تو این گرونی طلا و دم شب چله کدوم دامادی میره خواستگاری ؟!!!!ـــــــــــــــــــــــــ2.امروز ی خانمی تو جمع خیلی بد بهم توهین کرد و گفت ک من درست پاسخگو نبودم در حالیکه من سرم ب قدری شلوغ بود ک با مکث جواب میدادم و کمی سر این موضوع ناراحت شدم ک تو جمع ضایع شدم .. سکوت کردم و امروز تصمیم گرفتم کمی آروم باشم ، کمی از تیزی کلامم کم کنم ، اندکی لبخند الکی بزنم و تلاش کنم با صدای آروم همه ی حرف هام و منتقل کنم .. صبور بودن سخته ..ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ3.دلم یک شب تابستانی گرم ، یک قهوه داغ و یک خیال راحت میخواد... کاش میشد خیال راحت و دلِ خوش رو خرید ـــــــــ4.دوتا از صمیمی ترین دوست هام رل زدن و وارد مرحله جدیدی از زندگی شدن و خوش هستند ..سرِ رل زدن و رابطه ها حرف میزدیم جوری موضوع رو جلوه دادن ک انگار کسی ک تنها هست موردی پیدا نمیکنه و از این حرف ها ...چرا کسی قبول نمیکنه تنها بودن میتونه یک
ترجیح باشه ؟دیشب این عکس و دیدم ، این عکس خودش واضحا نشون میده ک
تنهایی میتونه ترجیح باشه و یک ترجیح خوب هم باشه ..هر آدمی اجبارا نیاز ب یک همراه نداره .. و البت زور زدن برای پ انزوای خودم...🖋...
ادامه مطلبما را در سایت انزوای خودم...🖋 دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yakut بازدید : 86 تاريخ : شنبه 26 آذر 1401 ساعت: 22:18